به سوی جامعهپذیری اخلاقی
ناصر مهدوی
در حالت طبیعی بسیاری از انسان ها تمایل دارند در حضور دیگران و در کنار سایر انسان ها زندگی کنند و حتی از تنهایی و انزوا بیزار و دل نگران می شوند. اما آنچه مهم است تقسیم انسان های جامعه پذیر است به “جامعه پذیران اخلاقی و جامعه پذیران غیر اخلاقی”.
جا%:/. D8�ه پذیران اخلاقی در عین اشتیاق برای زیستن در کنار مردم، خود را بر سایرین تحمیل نمی کنند و در نسبتی برابر و سالم ضمن بیان عواطف و احساسات خود، تامین حقوق و اندیشه خویش و لذت بردن از زندگی، به حقوق دیگران نمی تازند و افکار و سلیقه های خود را به سایرین تحمیل نمی کنند.
این گروه از مردم ارزش دینداری و فضیلتمندی خود را در جامعه و با نگاه صمیمانه به همه زندگی نشان می دهند و وصف بارزشان این است که بر خلاف انسان های آزار دهنده، دردسر آفرین برای دیگران نیستند. همچون حافظ که می گوید:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست…
اما از سوی دیگر جامعه پذیران غیر اخلاقی، مانند گروه نخست تمایل دارند در میان جمع باشند و با دیگران زندگی را تجربه کنند، با این تفاوت که خواسته یا ناخواسته سعی می کنند خود را بر دیگران تحمیل کنند و آرزوها و اندیشه های خود را محور ارتباط جمعی قرار می دهند.
دریغا که این گروه به خاطر راحتی خود موجب رنج دیگران می شوند و برای به دست آوردن شادی خودشان اندوه و غم را به خانه مردم می فرستند. چنین افرادی بزرگترین مانع دستیابی به یک زندگی سالم و با نشاط هستند و به خاطر خود خواهی غیر اخلاقی خویش، شرایط زندگی را بر همگان سخت و دشوار می سازند.
ما امروز گرفتار چنین آسیب بزرگ اخلاقی و اجتماعی هستیم در سرزمین خودمان هستیم و علاوه بر تدابیر غیر عقلانی حاکمان که زندگی را بر ما سخت و دشوار کرده است، رفتار تک تک کسانی که نظم جامعه را به خاطر امیال خود بر هم می زنند، طبیعت را تنها برای پر خواهی خود تخریب می کنند، با عجله و شتاب تصمیمی را اتخاذ می کنند که دردسرش بر سر مردم فرو می ریزد، به آسایش دیگران بی اعتنا بوده، فقط به خواسته های خود فکر می کنند، وظایف اجتماعی و شغلی خود را به درستی انجام نمی دهند و به عهد و پیمان خود و رعایت قانون پایبند نیستند نیز، مانع بزرگی برای زندگی پاک و لذت بخش ما شده است.
اگر آنقدر رشد کرده ایم و به بلوغ عقلانی رسیده ایم که می توانیم با حضور سیاسی و آگاهانه خود از نفوذ افراط گرایی و بد اخلاقی در این صحنه کم کنیم و در پی یک حاکمیت عقلانی باشیم، چرا نباید از همین شعور و اراده ی گرانبهای خود برای ساختن زندگی اجتماعی اخلاقی و جامعه پذیری اخلاقی سود نبریم..؟؟