آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

بازخوانی 12 ویژگی نهفته در توصیه أخیر مقام معظّم رهبری

بازخوانی 12 ویژگی نهفته در توصیه أخیر مقام معظّم رهبری

بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. دوستان ارجمند سلام علیکم. اینجانب همانند همه شما بزرگواران، از طریق پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظّم رهبری و دیگر عرصه های مجازی مطّلع شدم که معظّم له در آغاز درس خارج فقه روز دوشنبه 5/ 7/ 1395ش خود، پس از یاد نام پروردگار و انجام حمد الهی و ارسال درود به روح مطهّر نبوی و آل پاکش؛ بی آنکه نامی از کسی به برد؛ از توصیه خویش به رئیس دولت نهم و دهم خبر داد؛ و چنین فرمود: « یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما، شما شرکت کنید»؛ بی هیچ تردیدی، نفس صدور این توصیه، و علنی کردن آن توسّط خود مقام عظمای ولایت، نماد بارزی از تدبیر والا و حکیمانه آن بزرگوار محسوب می شود؛ این است که می بینیم: از آغازین لحظه علنی شدن این خبر و نشر آن در عرصه مطبوعات و غیره، تحلیلها و گفتمان های مختلفی از سوی برخی از احزاب و اشخاص نشر یافته است؛ اینجانب نیز تصمیم گرفته ام در قالب این نوشته کوتاه، و به صورت فشرده، به واکاوی برخی از ویژگیهای برآمده از دل این توصیه حکیمانه معظّم له به پردازم؛ امید است این اقدام کوچک فرهنگی، سودمند واقع شود:

1 - لحاظ مصلحت شخص و کشور و نه مصلحت حزب و جریان خاصّ: «من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما، شما شرکت کنید»؛

2 - آراسته بودن با آگاهی و شناختی مناسب از کشور و حال شخص: «ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدم‌ها هم، بخصوص آدم‌هایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران می‌شناسیم. با ملاحظه‌ی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر...»؛

3 - عمل نمودن به تکلیف: «این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که می‌بیند و می‌فهمد و فکر می‌کند که به نفع برادر مؤمن‌اش است باید به او بگوید دیگر....؛ همین‌طور که بنده عرض کردم. خب شما برادر مؤمن من هستی. یک چیزی را به مصلحت شما می‌دانم، می‌گویم به شما. این اشکالی که ندارد ظاهراً. چیز خوبی است. لازم هم هست شرعاً»؛

4 -  توجّه دادن به ضرر و پیامد دو قطبی شدن کشور: «به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید»؛

5 - هشدار به سوء استفاده کنندگان از این توصیه: «بله، این (تذکّر دادن) چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است ، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایه‌ی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو»؛

6 - ضرورت مقابله با سوء استفاده دشمن : «دشمنان هم که گوش خواباندند استفاده کنند. ببینید، حواستان جمع باشد. خب به رادیوی «فردا» یا رادیو‌ی «بی‌بی‌سی» چه ارتباطی دارد این قضیه؟ می‌پردازند، بحث می‌کنند، تحلیل می‌کنند، علت چیست، چرا گفتند، این چیست معنایش؟ این معنایش این است که دشمن می‌خواهد (سوء) استفاده کند. ما چه‌کار باید بکنیم؟ ما باید نقطه‌ی مقابل دشمن حرکت بکنیم. یعنی...»؛ 

7 - آراسته بودن به نیّت خیر خواهی و نه صدور دستور : «می‌دانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما می‌گویم وارد نشو. نمی‌گویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمی‌دانیم. من صلاح نمی‌دانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست»؛

8 - آویخته بودن به نصیحت : «لازم هم هست خیرخواهی. «النّصیحةُ لِلمُؤمنین» یا «لِلإخوةِ المُؤمنین» یا «لأئمّة المؤمنین» در همه‌ی صور. این یک چیزی خوبی است دیگر. انسان باید نصیحت کند. نصیحت یعنی خیرخواهی»؛

9 - مصونیت رهبری از تأثیر پذیری از زید و عمرو : «اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و ... است؛ نه، این حرف‌ها چیست؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم. آنچه که واقعاً  مصلحت باشد (را گوشزد خواهم نمود)»؛

10 - تدارک پاسخ مناسب برای پرسشهای خدا در قیامت : «آنچه که مصلحت بدانم بینی و بین‌الله (بازگو خواهم نمود)، ما باید به خدا جواب بدهیم. یکی از دعاهایی که دائماً باید امثال بنده و شما بکنیم این است، «وَاسْتَعمِلْنی لِما تَسْألُنی غَداً عَنه» فردا از ما سؤال می‌کنند. چرا فلان چیز را گفتید، چرا نگفتید. از نگفتید هم سؤال می‌کنند. فقط از گفتید نیست. چرا فلان کار را کردید، چرا نکردید. از نکردید هم سؤال می‌کنند»؛

11 - ضرورت پرهیز مؤمنان از اختلاف: «بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اینها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. بخصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف بوجود نیاورند...؛ بنده‌ی حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، بخصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایه‌ی اختلاف بین نیروها بشود، این را به خدا پناه می‌بریم. نباید این چیزها را مایه‌ی اختلاف قرار داد»؛

12 -  جلوگیری از سوء برداشت ها :«این تذکر را، توجه را بدهم که از مطلبی که ما دیروز در ذیل این فقره‌ی قبلی گفتیم مثل اینکه سوءبرداشت شده، بعضی‌ها سوءتلقّی کردند. خب حالا سوءبرداشت فی‌نفسه چیز مشکلی نیست. لکن وقتی که این منتهی بشود به بگومگو و بخصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایه‌ی کدورت و دل‌چرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آن‌وقت این چیز بدی است» (حوزه علمیه قم/ سیّد حسین شفیعی دارابی؛ ساعت12شب سه شنبه 6/ 7/ 1395ش = 26 ذی الحجه الحرام 1437ق).