آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

سورة مریم38-1

سورة مریم سلام الله علیها

با صدای استاد طبلاوی

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

کهیعص ﴿١ ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣ قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿٤ وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ﴿٥ یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿٦ یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا ﴿٧ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿٨ قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿٩ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّی آیَةً ۚ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿١٠ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا ﴿١١یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿١٢وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً ۖ وَکَانَ تَقِیًّا ﴿١٣ وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿١٤ وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿١٥ وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿١٦فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿١٧ قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَـٰنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿١٨ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿١٩ قَالَتْ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا﴿٢٠ قَالَ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ۖ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا ۚ وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿٢١ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿٢٢ فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَـٰذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا ﴿٢٣ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿٢٤ وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿٢٥فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَـٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنسِیًّا ﴿٢٦ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ ۖ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿٢٧ یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿٢٨فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ ۖ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿٢٩ قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّـهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿٣٠ وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿٣١ وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿٣٢ وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿٣٣ذَٰلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ۚ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿٣٤ مَا کَانَ لِلَّـهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ ۖسُبْحَانَهُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ﴿٣٥ وَإِنَّ اللَّـهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿٣٦ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ ۖ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿٣٧ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنَا ۖ لَـٰکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٣٨

*** ترجمه آیات ***

سورة مریم

بسم الله الرحمن الرحیم

کاف، ها، یا، عین، صاد. (۱) [این‌] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره‌] بنده‌اش زکریاست. (۲) آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد. (۳) گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گردیده و [موى‌] سرم از پیرى سپید گشته، و -اى پروردگار من- هرگز در دعاى تو ناامید نبوده‌ام.» (۴) و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست، پس از جانب خود ولىّ [و جانشینى‌] به من ببخش، (۵) که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد، و او را -اى پروردگار من- پسندیده گردان.(۶) اى زکریا، ما تو را به پسرى -که نامش یحیى است- مژده مى‌دهیم، که قبلاً همنامى براى او قرار نداده‌ایم. (۷) گفت: «پروردگارا، چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده‌ام؟» (۸) [فرشته‌] گفت: «[فرمان‌] چنین است. پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است، و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلاً آفریده‌ام.»(۹) گفت: «پروردگارا، نشانه‌اى براى من قرار ده» فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمى با مردم سخن نمى‌گویى.» (۱۰) پس، از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید.(۱۱) اى یحیى، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر، و از کودکى به او نبوّت دادیم. (۱۲) و [نیز] از جانب خود، مهربانى و پاکى [به او دادیم‌] و تقواپیشه بود. (۱۳) و با پدر و مادر خود نیک‌رفتار بود و زورگویى نافرمان نبود. (۱۴) و درود بر او، روزى که زاده شد و روزى که مى‌میرد و روزى که زنده برانگیخته مى‌شود. (۱۵) و در این کتاب از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود، در مکانى شرقى به کنارى شتافت. (۱۶) و در برابر آنان پرده‌اى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل‌] بشرى خوش‌اندام بر او نمایان شد. (۱۷) [مریم‌] گفت: «اگر پرهیزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مى‌برم.» (۱۸) گفت: «من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم.» (۱۹) گفت: «چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده‌ام؟» (۲۰) گفت: « [فرمان‌] چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است، و تا او را نشانه‌اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم، و [این‌] دستورى قطعى بود.» (۲۱) پس [مریم‌] به او [=عیسى‌] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده‌اى پناه جست. (۲۲) تا درد زایمان، او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید. گفت: «اى کاش، پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش‌شده بودم.» (۲۳)پس، از زیرِ [پاى‌] او [فرشته‌] وى را ندا داد که: غم مدار، پروردگارت زیر [پاى‌] تو چشمه آبى پدید آورده است. (۲۴) و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان، بر تو خرماى تازه مى‌ریزد. (۲۵)و بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر کسى از آدمیان را دیدى، بگوى: «من براى [خداى‌] رحمان روزه نذر کرده‌ام، و امروز مطلقاً با انسانى سخن نخواهم گفت.» (۲۶) پس [مریم‌] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد. گفتند: «اى مریم، به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده‌اى.»(۲۷) اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود. (۲۸) [مریم‌] به سوى [عیسى‌] اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است سخن بگوییم؟»(۲۹) [کودک‌] گفت: «منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است، (۳۰) و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده‌ام به نماز و زکات سفارش کرده است، (۳۱) و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است، (۳۲) و درود بر من، روزى که زاده شدم و روزى که مى‌میرم و روزى که زنده برانگیخته مى‌شوم.» (۳۳) این است [ماجراى‌] عیسى پسر مریم، [همان‌] گفتار درستى که در آن شک مى‌کنند. (۳۴) خدا را نسزد که فرزندى برگیرد. منزّه است او؛ چون کارى را اراده کند، همین قدر به آن مى‌گوید: «موجود شو»، پس بى‌درنگ موجود مى‌شود. (۳۵) و در حقیقت، خداست که پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید. این است راه راست. (۳۶) اما دسته‌ها[ى گوناگون‌] از میان آنها به اختلاف پرداختند، پس واى بر کسانى که کافر شدند از مشاهده روزى دهشتناک. (۳۷) چه شنوا و بینایند روزى که به سوى ما مى‌آیند، ولى ستمگران امروز در گمراهى آشکارند. (۳۸)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.