پرسمان 19: راهکارهای مناسب برای جلب اعتماد مادر
بنام خدای بصیر و دوستدار اهل بصیرت. در ششمین روز از سفر تبلیغی ماه محرّم سال جاری، توفیقی حاصل شد تا در جمع دانش آموزان، دبیران و مسئولان آموزشی دبیرستان دخترانه «معارف اسلامی» شهرستان مذهبی «شهرکرد» (مرکز استان چهار محال و بختیاری) حضور یابم، و گفتمانی با جمع حاضر در آن نشست داشته باشم؛ از جمله برکات این نشست این بود، که جمعی از دانش آموزان خوب این مرکز آموزشی، به اینجانب اعتماد نموده، و از طریق ارتباط مجازی «تلگرام» و «واتساپ»، به طرح پرسشهائی مناسب و کارآمد پرداختند؛ یکی از این دانش آموزان برایم اینگونه نوشت:
طرح پرسش
«سلام عزاداری هاتون مورد قبول درگاه حق ببخشید مزاحم اوقات شریفتون شدم من یه مدتی توی گروه های مختلط و بد بودم و تا حدودی روی روحم تاثیر گذاشته بود و خیلی کارای اشتباه رو انجام دادم اما چیزی که جالب بود من هر کاری میکردم دقیقا همون شب مادرم خوابش رو میدید ولی درست از زمانی که وارد مدرسه معارف شدم خیلی تغییر کردم منی که تا چند وقت پیش اصلا تو عمرم چادر نپوشیده بودم الان اصلا بدون چادر نمیتونم جلوی فرد نا محرم باشم نه تنها در حجاب از هر نظری تغییر کردم اما چون قبلا اونجوری بودم مادرم الان مدام بهم شک میکنه و حتی گوشیم رو هم گرفته و گفته به هر کسی میخوام پیام بدم میتونم با گوشی اون بدم میشه بهم بگید الان من چیکار میتونم بکنم که مادرم اعتماد کامل بهم داشته باشه»
پاسخ به پرسش
بنده نیز در پاسخ این دنش آموز شایسته احترام، اینگونه نوشتم: «دانش آموز خوب از دبیرستان «معارف اسلامی» سلام علیک؛ آرزوی بنده نیز این است که عزاداریت مورد قبول درگاه خداوند واقع شود؛ در جهت پاسخ از پرسش خوبت، نکاتی را بازگو می کنم:
1 - خیلی خدا را شکر می کنم که توفیقم داد تا در مدرسه شما دانش آموزان آینده دار شهرستان مذهبی «شهرکرد» حضور یابم؛ و در حضور مسئولان خیرخواهتان، گفتمانی بسیار صمیمی و خودمانی با شما ها داشته باشم؛ امیدوارم این گفت و شنود، سودمند واقع شده باشد؛
2 - از اینکه به بنده اعتماد نمودی، و مشکلات شخصی خویش را از طریق مجازی با بنده درمیان نهادی، بسیار سپاسگزارم؛ و خدا را نیز به جهت عطاء نعمت اعتماد به اینجانب نیز شاکرم؛
3 - اگرچه سرم شلوغ و کار های باقیمانده ام فراوان است؛ ولی برای قدر دانی به این اعتمادت، در اوّلین فرصت ممکن، به این پرسش بسیار مهمّ و تأثیر گذار در آینده زندگیت توجّه جدّی نموده، و در پی پاسخ از آن برآمدم، و این نوشته را تنظیم نموده و آن را برایت ارسال میدارم؛ آرزویم این است، تهیه و ارسال آن مفید واقع شود؛
4 - دل نوشته صادقانه ات را خواندم؛ از خواندن آن، هم ناراحت شدم و هم خوشحال؛ ناراحتیم بدین جهت است که فهمیدم پیشینه ناخوشایند زندگیت موجب گردید که اعتماد عزیزترین فرد از زندگیت (؛ یعنی مادر) نسبت به تو آسییب به بیند؛ خوشحالیم نیز بدین جهت است که با لطف الهی و با تصمیم مناسبی که گرفته ای، به آغوش سعادت برگشتی، و از ادامه عضویت در گروه های نادرست چشم پوشیدی؛ پس خدارا شاکر باش که تونستی به توفیق او، از راه بدی که در پیش گرفته بودی برگردی؛ تجربه نشان میدهد که اگر برای خدا قدم برداری و به حرفها و دستوراتش عمل کنی، او بیشتر کمکت می کند؛
5 - بنده مطمئنم: اگر هشیاریت را بیش از پیش حفظ کنی، و شیوه جدید زندگیت را به درستی ادامه دهی، و از راهکارهای مناسبی که اشاره خواهم نمود استفاده نمائی، مشکل بی اعتمادی مادر مهربانت نیز به تدریج رفع خواهد شد؛
6 - نباید انتظار داشته باشی که مادرت با اطلاعاتی که از سابقه ناخوشایند زندگیت دارد (و خود از آن یاد نمودی)، در فاصله زمانی کوتاه به ات اعتماد کند؛ باید آرام آرام در این مسیر قدم برداری، و زنگی جدید را صبورانه ادامه بدهی تا به تدریج، شاهد فزونی ضریب اطمینان مادر خیر اندیشت باشی؛
7 - مشکل بی اعتمادی والدین به فرزندان، مشکلی فراگیر است؛ جمع بسیاری از خانواده ها با آن مواجه هستند؛ و باید بدانی که بروز چنین مشکل، خاصّ خانواده شما نمی باشد؛ پس به هیچوجه نباید احساس سرخوردگی و حقارت نمائی؛ بدین جهت تقاضا می کنم: در صورت امکان، سعیت بر این باشد که از تجربیات دانش آموزان دیگری که در جلب اعتماد والدین خود مؤفق بوده اند استفاده نمائی، و راهکارهای مورد استفاده آنان را در زندگی خویش به کار گیری؛
8 - قطعا برای جلب اعتماد والدین به ویژه مادر، راهکارهای فراوان و متنوّعی مطرح است؛ هیچگاه نمی توان همه آنها را برای تمام خانواده ها در نظر گرفت؛ ممکن است برخی از آنها برای بعضی از خانواده ها مناسب باشد ولی همان راهکارها برای دسته ای دیگر از خانواده ها غیر مناسب محسوب شود؛ پس لازم است در استفاده از راهکارهائی که از آنها یاد می نمایم، از راهکارهای همخوان با وضعیت خانواده خود بهره جوئی؛
9 - راهکارهائی که بنده در ادامه از آنها یاد می نمایم، تلفیقی است از تجربیات کار تبلیغی چندین ساله خودم و نوشته های خوب بعضی از کارشناسان مربوطه؛ یعنی این راهکارها، راهکارهای تدوین یافته توسّط یک روانشناس متخصّص نمی باشد؛ چه آنکه بنده از چنین تخصّصی برخوردارنیستم؛ بدین جهت معتقدم در صورت امکان شایسته است با افراد متخصّص نیز مشورتی داشته باشی؛ و از راهکارهای مثبت آنان نیز سودجوئی؛ در عین حال، تعدادی از این راهکارها عبارتند از:
الف - گفتگو
مهمترین، بهترین و اولین راه برای حلِ مشکلِ عدم اعتماد پدر و مادر نسبت به شما گفتگویی ساده، صادقانه و هدفدار است. از آنها بخواهید بنشینند و با حوصله به حرفهای شما گوش دهند. قبل از هر چیزی باید مسئله را مطرح کرده و بپذیرید اشتباه کردهاید و از کرده خود پشیمان هستید. همین اعتراف دل پدر و مادر شما را آرام میکند و خیالشان راحت میشود به اشتباه خود پی بردهاید. در حقیقت اطمینان حاصل میکنند قدرت تشخیص غلط از درست را به دست آوردهاید. از هیچ چیز نترسید و حرفت دلتان را زده و از احساس خود سخن بگویید. حتّی می توانید ماجرای حضورم در دبیرستان «معارف اسلامی» را برای مادرت بازگوئی کنی؛ و به وی بفرمائی «پس کمکم کن»؛
ب- ارائه برنامه جدید
پس از بیان مسئله، نوبت به برنامه جدیدتان میرسد. بگویید برای زمان پیش رو چه برنامهای دارید و قرار است چه راهکارهایی را برای اعتمادسازی آنها انجام دهید. در این مورد حتما از آنها هم بخواهید اگر برنامهای دارند با شما در میان بگذارند اما این را هم مدنظر داشته باشید هر راهکاری شدنی نیست.
به طور مثال ممکن است آنها برای اینکه خیالشان راحت شود از شما بخواهند گاهی تلفن همراهتان را چک کنند و شما هم برای اثبات صداقت خود با این کار موافقت کنید. این همان راهکاری است که قابل اجراست اگرچه باید برای زمانی محدود باشد و تا همیشه ادامه پیدا نکند.
اما ممکن است مادرتان بخواهد شما را در کلاس زبانی که میروید همراهی کند. این همراهی نه ممکن بوده و نه به صلاح است. اما برای اینکه روی حرف آنها هم حرفی نزده باشید از مادرتان بخواهید در مسیر خانه تا کلاس شما را همراهی کند.
ج- اجتناب از رفتارهای حساسیتزا
اگر دوستتان به شما زنگ میزند یواشکی به اتاقی دیگری نرفته و با رفتارهای مشکوک، آنها را به رفتار خود حساس نکنید. آنها در حال حاضر روی شما حساسیت بیشتری پیدا کرده و ممکن است رفتارهای سوء تفاهم برانگیز شما باعث دامن زدن به حساسیتهای بیشتری شود. بنابراین کاری مخفیانه ولو درست یا مربوط به دوستانتان انجام ندهید.
د- اعتمادسازی مجدد
برای اعتمادسازی مجدد کار دیگری که میتوان کرد این است که اگر دوباره بستری برای اشتباه یا خطای گذشته پیش آمد آن را با خانواده مطرح کنید. آنها را در جریان بگذارید و اطمینان بدهید دیگر مشکلی پیش نمیآید. بیان این گزینه نکته مثبتی دارد. ممکن است شما به خانواده حرفی نزنید و آنها خود از موضوع مطلع شوند. اگر اینگونه باشد ممکن است عدم شفاف سازی از سمت شما باعث شود افکار منفی و بدبینانهای به سراغ آنها بیاید و شک به دل آنها راه پیدا کند. بنابراین قبل از این همه اتفاق منفی، بهتر است خودتان موضوع را بگویید.
ه- کمک از مشاور
گاهی ممکن است هیچ کدام از راههای گفته شده کارساز نبوده و تلاش شما بیهوده باشد. در این زمان یک مشاور یا بزرگتر فامیل که حرفش پیش پدر و مادر شما "برو" دارد کمک خوبی باشد. شاید آنها شما را بچه بدانند و یا به دلیل همان اختلافاتی که بین سن و سال و فکرتان وجود دارد حرف شما را متوجه نشوند. اما یک مشاور یا بزرگتر با ویژگیهایی که گفته شد میتواند در حل مشکل مفید واقع شود.
اینجا یک نکته کلیدی به شما ارفاق بزرگی میکند و آن هم کلید صمیمیت و محبت بین شما و پدر و مادرتان است. صمیمت و محبت باعث میشود بستر مناسبی برای درک بهتر دو طرف ایجاد شده و با چشمپوشی از اشتباهات، زندگی آرامتری داشته باشید. بنابراین از این صمیمت و محبت غافل نشوید.
(سفر تبلیغی محرم 1438ق = 1395ش/ شب دو شنبه/ شب هشتم محرّم/ شهرکرد/ سید حسین شفیعی دارابی/ ساعت30/ 21 )
سلام و وقت به خیر
وبلاگ تان زیباست و مطالبش دلنشین پر محتوا
موفق باشید