آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

پرسمان (12): بازخوانی پیشینه مذهب «تشیع» (قسمت سوّم)

پرسمان (12): بازخوانی پیشینه مذهب «تشیع» (قسمت سوّم)

بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. خوانندگان ارجمند این نوشته سلام علیکم. بر اساس تقویم «باد صبا»، روز دوشنبه 11/ 10/ 1395ش، یاد آور سال روز شهادت شهید همیشه دریاد، مرحوم آیت الله شیخ فضل الله نوری است؛ بزرگواری که در چنین روزی از سال 1288ش، چوبه دار را بر پناهنده شدن به دو سفارت بیگانگان (روس و انگلستان) ترجیح داد؛ و حاضر شد در جهت تحقّق نظام «مشروطه مشروعه»، جام شهادت را بنوشد؛ روحش شاد و راهش پر رهرو باد. ان شاء الله.

در قسمت پیشین، و در پرتو نکته چهارم، پس از نقل اخباری از متون حدیثی اهل سنّت در جهت اثبات مسبوقیّت مفهوم خاصّ «شیعه» (= شیعیان علی علیه السّلام) در زمان رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله)، به این مطلب توجّه داده شد که مفاد روشن این سلسله از اخبار، موجب گردیده است تا دانشوران زیادی از فریقین به صورت صریح، به چنین مسبوقیّتی اعتراف نمایند؛ اکنون در قالب نکته پنجم، به بازخوانی اعترافات برخی از آنان می پردازیم:

نکته پنجم: بازخوانی اعترافات برخی از دانشوران فریقین به «مسبوقیّت مفهوم خاصّ «شیعه» در عصر رسالت

1 - نمونه ای از اعترافات دانشوران اهل سنّت 

الف- دکتر محمد عبدالله عنان مصری (با اینکه نظریه ضد شیعی دارد)، صراحت اعلام نمود: «اشتباه است کسی بگوید شیعه اولین بار در زمان ایجاد فتنه خوارج به وجود آمد.  بلکه ابتدای ظهور شیعه در زمان حیات و ابتدای بعثت رسول خدا بود؛ یعنی در آن زمانی که خداوند به رسولش امر نمود: «وأنذر عشیرتک الأقربین» (شعراء:214) :‌«نزدیکان خود را ارشاد کن و از عذاب آخرت بترسان»؛ آنگاه پیامبراکرم (صلواتالله علیه و آله) به ندای حق لبیک گفته و نزدیکانشان را در خانه خود جمع نمودند و در حالی که (با دست) به علی (علیه السّلام) اشاره می نمودند به آنها فرمودند: این شخص برادر، وصیّ و جانشین من پس از من در میان شماست پس هرچه می گوید از او بشنوید و اطاعتش کنید» (عبدالله نعمة، روح التشیّع، ص20)؛

ب- دکتر صبحی الصالح (متفکر و نویسنده لبنانی در قرن چهاردهم هجری و نایب رئیس مجلس اعلای اسلامی) : «در میان صحابه حتی در زمان (حیات) پیامبراکرم (صلوات الله علیه و آله) عده ای شیعه علی ـ پرورش یافته پیامبرـ بودند که بعضی از آنها عبارتند از : أبو ذر غفاری ، ومقداد بن اسود، وجابر بن عبد الله، وأبی بن کعب، وأبو الطفیل عامر بن وائلة، وعباس بن عبد المطلب و تمام فرزندانش، وعمار بن یاسر، وأبو أیوب الأنصاری» (النظم الإسلامیة : ص 96)؛

ج- محمد کرد علی (اندیشمند سوری و از مردان ادبی، اولین وزیر معارف و پرورش سوریه  و رئیس فرهنگستان زبان عربی در دمشق) در کتاب «خطط الشام» می گوید: «در زمان رسول خدا جماعت بزرگی از صحابه به دوستی و پیروی از علی شناخته می شدند مثل سلمان که می گفت : ما با رسول خدا بر خیرخواهی مسلمین و پذیرفتن ولایت و امامت علی و دوستی او بیعت نمودیم، و مثل أبی سعید خدری ... ومثل أبی ذر غفاری وعمار بن یاسر، وحذیفة بن یمان و ذی الشهادتین، وأبی أیوب انصاری، وخالد بن سعید، وقیس بن سعد» (خطط الشام، ج 5 / ص 251 256)

2 - نمونه ای از اعترافات دانشوران شیعه 

الف- ابوحاتم احمد بن حمدان رازی (از مبلغان نیرومند و متکلمان و محدّثان نامدار شیعه، و متوفّای ۳۲۲ق)، می گوید : «شیعه لقب کسانی بود که با أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب (صلوات الله علیه) در زمان حیات رسول الله  (صلى الله علیه وآله و سلّم) الفت داشتند و به محبت آن حضرت شناخته می شدند؛ مثل سلمان فارسی، وأبی ذر غفاری، ومقداد بن اسود، وعمار بن یاسر، وبه آنها  «شیعه علیّ»، و«اصحاب علیّ» می گفتند» (کتاب «الزینة»، تحقیق عبد اللّه سلوم السامرائی، ص 259)؛

ب- شیخ صدوق ‏(ره) تصریح کرده است که: «تشیع برای امام، امیر المؤمنین ‏(علیه السّلام) در عهد رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) بود و او شیعه را به بهشت بشارت داد» (المقالات و الفرق، ص 15)؛

ج- نیز شیخ صدوق (ره) به نقل از سعد قمی آورده است: «اوّلین گروه در اسلام، شیعه است و آن گروه امام علی بن ابی‌طالب‏ (علیه السّلام) است که به پیروی از او و اعتقاد به امامت او معروفند» (المقالات و الفرق، ص 15)؛

د- شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطا گفته است: «اوّل کسی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت، شخص صاحب شریعت اسلامی بود؛ یعنی بذر تشیع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است»( أصل الشیعة و أصولها)؛

 

ه-علّامه شیخ محمّد حسین مظفّر گفته است: «دعوت به تشیّع در روزی که ناجی بزرگ، محمّد (صلّی الله علیه و آله) صدایش را به کلمة «لا اله الّا الله» بلند کرد، شروع شد و آن زمانی بود که آیة «و أنذر عشیرتک الأقربین» نازل شد و پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بنی هاشم را جمع کرد و آنها را انذار داد و گفت: «کدام یک از شما مرا یاری می‏کنید تا اینکه او برادر، وارث، وصیّ و خلیفة من در بین شما بعد از من باشد؟» احدی جواب او را نداد مگر علی مرتضی ‏(علیه السّلام). رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به آنها گفت: «این برادر من و وزیر من و وصیّ من و خلیفة من در بین شما بعد از من است؛ از او بشنوید و او را اطاعت کنید» پس دعوت به تشیّع ابوالحسن از سوی صاحب رسالت و هم‌زمان با دعوت برای شهادتین بود و از آنجاست که ابوذر از شیعیان علی ‏(علیه السّلام) است».(حوزه علمیه قم/ شب دو شنبه 10/ 5/ 1395ش = 27 ماه شوال 1437ق/ ساعت 23)