آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا
آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

پرسمان 25: من و شما چه کار مثبتی انجام داد ایم؟

پرسمان 25: من و شما چه کار  مثبتی انجام داد ایم؟

بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. جناب آقای سیّد محمّد موسوی (حقوقدان و وکیل ارجمند داربکلائی)، سلام علیک؛ امیدوارم عزاداریت همچون دیگر عزاداران دلداده به سیّد الشّهداء (علیه السّلام) مورد قبول درگاه حضرت حق قرار گیرد؛ و ثوابی از این اقدام نیکتان، عائد ارواح گذشتگان خوبت؛ به ویژه جدّ و نیز پدر بزرگوارتان (مرحوم سیّد یوسف و مرحوم میر احمد موسوی) گردد ان شاء الله. جناب آقای موسوی، پس از بازگشت از تدریس در کلاس «تفسیر تطبیقی آیات اعتقادی» مقطع دکترا در یکی از مراکز آموزش عالی قم، به منزل؛ توفیق یافتم تا سری به تلگرام خوب «دوستداران داربکلا، اوسا، و مرسم» بزنم، و از مفاد نوشته های بارگذاری شده در عرصه مهمّ مجازی آشنا شوم؛ در خلال آنها، با نوشته وزین جنابعالی و برخی از دوستان خیرخواهی که به تشویق از جنابعالی پرداختند، مواجه شدم؛ از خواندن این نوشته ات همچون نوشته های پیشینت در خلال بعضی از وبلاگ های منطقه، بهره بردم؛ قبل از هرسخنی، از جنابعالی و دیگر دوستان مورد اشارهٰ صمیمانه سپاسگزارم؛ قطعا در صورت آراسته بودن این اقدام خوب جنابعالی و دیگر دوستان به نیّت خیرخواهی، ثواب نیک الهی نصیبتان خواهد شد. ان شاء الله. البتهّ با توجّه به اینکه این نوشته جنابعالی، در راستای نوشته اخیر اینجانب (= «تقابل پهلوی اوّل و دوّم با برپائی مجالس سوگواری امام حسین علیه السّلام و عزاداران آن حضرت»)، تدوین یافت، انتظار این بود که متحمّل زحمت نوشته ای شوید که همخوانی بیشتری با مفاد آن داشته باشد؛ ولی شخص بنده، نه تنها پائین بودن ضریب این همخوانی را، بر جنابعالی خورده نمی گیرم؛ بلکه با نگاهی مثبت به آن می نگرم، و از جنابعالی سپاسی مجدّد دارم.

جناب آقای موسوی عزیز، به لطف الهی جنابعالی، فردی تحصیلکرده، فهیم، آشنا با مسائل حقوقی و غیره هستی؛ بدین جهت، اینجانب به هیچوجه معتقد نیستم که جنابعالی با طرح برخی از پرسشها در قالب این نوشته، قصد سوء داشته اید، و یا در پی عقده گشائی نسبت به بر خی از جریانات و افراد بوده اید؛ ولی دوستانه عرض می کنم: نباید در طرح پرسشها و بازگوئی پاره ای از مسائل در عرصه مجازی به گونه ای عمل شود که موجب بروز ذهنیّت منفی نسبت به طرّاح این پرسشها و صاحب اینگونه نوشته ها گردد؛ در عین حال اینجانب، به جهت ارج نهادن به تلاش جنابعالی، ذکر نکاتی را به شرح ذیل، سودمند میدانم:

1 - اینجانب، همانند جنابعالی و همه خیرخواهان، ضمن ارج نهادن به تلاشهای بسیار خوب و ارزشمندعزاداران هیئتی و غیره نسبت به ساحت قدس حسینی، به صراحت اعلام میدارم: چه درگذشته و چه در دوره معاصر، شاهد بروز آسیب هائی مختلف در این حوزه مهمّ دینی بوده و می باشیم؛ بر هریک از محبّان واقعی سالار شهیدان فرض است که در جهت رفع و دفع آنها تلاش نمایند؛ تهیّه و نشر دو نوشته قبل از دهه محرّم سالجاری اینجانب در خطاب به دو هیئت ارجمند دارابکلائی، خود نماد و سند زنده ای از اقدام ناچیز بنده در این راستا به شمار میآید؛

2 - اینجانب در عین حالیکه مخالف هرنوع سیاسی کاری در همه حوزه های اجتماعی به ویژه در حوزه عزاداری هستم؛ ولی قرائت اشعار و سروده های سیاسی و مطالب سیاسی در جهت واکاوی ظلم ستمگران گذشته و حال، و بیان جنایات مستکبران در مجالس عزادران حسینی را نه تنها خلاف عزاداری نمیدانم؛ بلکه آن را در راستای تداوم آرمانهای امام حسین (علیه السّلام) نیز میدانم؛ مگر مکتب آن بزرگوار، جدای از سیاست است؟؛ اگر چنین بود، پس چرا آن بزرگوار، دست به قیام و حماسه زد؟؛ مگر ستیز با یزید و یزیدیان، چیزی جز احیاء فرهنگ «عینیّت دیانت با سیاست» است؟؛ مگر در زیارت جامعه کبیره (که طبق نظر کارشناسان در حوزه حدیث و روایات، از معتبر ترین زیارت نامه های شیعی محسوب می شود)، در وصف امامان معصوم (علیه السّلام) نمیخوانیم: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ ...  وَ دَعَائِمَ الْأَخْیَارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْکَانَ الْبِلادِ وَ ...» : «سلام بر شما اى اهل بیت نبوّت، ... و استوانه هاى خوبان، و رهبران سیاسى بندگان، و پایه هاى کشورها...»؛

3 - اینجانب، هیچ ادّعائی نسبت به کارکرد خوب خود و تلاش در جهت اداء وظیفه دینیم نسبت به هم نوعانم در زادگاه همیشه در یادم دارابکلاء عزیز و یا سراسر ایران اسلامی و دیگر بلاد ندارم تا گوش فلک، از آن «کَرْ» گردیده باشد؛ ولی به جرأت میگویم: در حدّ توانم در جهت یاد شده قدم برداشتم؛ مطمئنم، جنابعالی به خوبی میدانی که فرهنگ قرآن این است «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها . لَها ما کَسَبَت وَعَلَیها مَا اکتَسَبَت» : «خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‌کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است»، و ما می بایست همواره به محضر ربوبی چنین عرض کنیم: «رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إِن نَسینا أَو أَخطَأنا رَبَّنا وَلا تَحمِل عَلَینا إِصرًا کَما حَمَلتَهُ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَلا تُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَاعفُ عَنّا وَاغفِر لَنا وَارحَمنا أَنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الکافِرینَ» (بقره:286 : «پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان»!؛

4 - بی هیچ تردیدی، مسئولیت اصلی اینجانب (که مفتخر به لباس و خلعت زیبای نهاد مقدّس روحانیت هستم)، چیزی جز تلاش فرهنگی نمی باشد؛ تلاشی که در سرلوحه کاری سالار شهیدان قرار دارد؛ همانگونه که در فرازی از زیارت «أربعین» آن بزرگوار میخوانیم: «بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» : «خون جگر اش را داد، تا بندگان تو را از جهالت و سرگردانی گمراهی بیرون آورد»؛ خدا را شاکرم که توفیق داد تا به اندازه توانم، در سه قالب نوشتاری، گفتاری تبلیغی، گفتاری آموزشی در حوزه یاد شده تلاش نمایم؛ قطعا جنابعالی میدانی که قرآن کریم برای تلاش در عرصه فرهنگی چه ارزش والائی قائل است؛ آنجا که فرمود: «وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» : «و هـر کـس نفسی را زنـده کـنـد گویا همه مردم را زنده کرده است» (مائده 32)؛ مرحوم آیت الله العظمی بهجت، با الهام از روایات مربوطه، فرموده است: «منظور از حیات در این آیه شریفه، نجات دادن دیگران از ضلالت و گمراهی در دین است»؛ البته باید مراقب باشیم که موجب گمراهی دیگران از صراط مستقیم نشویم؛ چه آنکه، چنین اقدامی، گناهی بس سنگین محسوب می شود (به فراز آغازین آیه 32 مائده توجّه شود)؛

5 - در پاسخ به این سوال جنابعالی که «من و شما چه کار  مثبتی انجام داد ایم، کدام گوشه دنیا را تغییر داده ایم»؛ نیز میگویم:

 الف-  طرح چنین سؤالی در خطاب به بنده، اقدامی تازه محسوب نمی شود؛ بارها دیده و شنیده ام: افرادی که به قول معروف در «قافیه» گیر می کنند، به این سمت و سوی روی آورده و میآورند؛ البتّه با شناختی که بنده از شخص جنابعالی و دودمان سرفرازتان دارم، هیچگاه جنابعالی را داخل در گردونه اینگونه افراد نمیدانم؛ و به هیچوجه به خود اجازه نمیدهم که بگویم: جنابعالی از طرح آن، قصد سوئی داشته اید؛ و یا به قول معروف کم آورده اید؛ و یا در شمار آنانی قرار داری که در حقّشان، در قالب «ضرب المثل عربی» گفته اند: «اَلْغَریقُ یَتَشَبَّثُ بِکُلِّ حَشیشٍ» : «کسی که در حال غرق شدن است به هرچیزی چنگ می زند»؛ بنده به جنابعالی خوشبینم، و این اقدامت را از آویخته بودن به هر نیّتی شیطانی مصون میدانم؛

ب- امیدوارم با طرح این سؤال خوبت، تلنگر نیکی را در بنده و شخص خود و در همه دوستان ایجا د نموده باشی؛ دستور دینی این است که محاسبه نفس داشته باشیم؛ در روایت معروف نبوی میخوانیم: «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا و زِنُواها قبلَ اَنْ تُوزَنُوا و تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الاْکْبَر؛ خویشتن را محاسبه کنید قبل از آنکه به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آنکه شما را وزن کنند و آماده شوید براى عرضه بزرگ (روز قیامت)» ( مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 73)؛

 

ب- قطعا جنابعالی و دیگر دوستان ارجمند میدانید که یکی از برترین آموزه های دینی، نهی از ریاء کاری و به رخ کشیدن کارها؛ و توصیه به اینکه: اگر خدمتی به خلق می کنی چه در جهات معنوی باشد مانند تبلیغ و هدایت و چه در جهات مادی مانند انفاق و بخشش، هیچکدام را نباید با منت یا انتظار جبران، آن هم جبرانی فزونتر توأم نمائی چرا که منت، اعمال نیک را باطل و بی اثر می کند؛ در خطاب خداوند به مؤمنان میخوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذى کَالَّذِى یُنْفِقُ‏مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَلا یُؤمِنُ بِاللّه‏ِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلى شَىْ‏ءٍ مِمّا کَسَبُوا وَاللّه‏ُ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» » (بقره : 264) : «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مى‏کند و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمى‏آورد (کار او) همچون قطعه سنگى است که بر آن، (قشر نازکى از) خاک باشد (و بذرهایى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالى از خاک و بذر) رها کند. آنها از کارى که انجام داده‏اند، چیزى به دست نمى‏آورند و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند»؛

ج- تنها برای آنکه قدمی هرچند ناقص در جهت پاسخ دهی به این پرسشت «من و شما چه کار  مثبتی انجام داد ایم» برداشته باشم، به صورت سربسته میگویم: شاید روزی برسد که پس از پیوستن اینجانب به لقاء الهی ، از برخی افراد بشنوید که اینجانب در دست گیری از محرومان در  ایام عید نوروز، در جهت تدارک جهیزیه برخی از خانواده های محروم، تدارک سرپناه برای برخی از افراد محروم، اعزام افرادی به عنوان زائر به مشهد الرّضا (علیه السّلام)، دستگیری سالانه از چند خانواده مستمند و دارای یتیم دارابکلائی، و... سهم ناچیزی ایفا نموده ام؛

6 - جنابعالی در آغاز نوشته خود، از حدیث نبوی یاد نمودی؛ حدیث «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّات» : «به درستی که اعمال و کارهای انسان به نیتها وابسطه است» (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، ج67، ص 211)؛ و در قالب جمله «اصل هم بر اینست که افعال  مسلمان  به نیکی و صحت تفسیر شود»، به مسئله مثبت نگرى به رفتار دیگران توجّه داده ای؛ این دو قدم نیک جنابعالی نیز ستودنی است؛ امّا جناب آقای موسوی، هر فردی که در مضمون این دوروایت تأمّلی مناسب داشته باشد، به خوبی مییابد که هیچگاه روایت اوّل موجب نمی شود تا ما با وجود صدها قرینه بر ناخوش آیند بودن کارکرد خاندان منحوس پهلوی، دچار اشتباه شویم و چشممان را به بندیم و بگوئیم آنان نیّت خیر داشته اند؛ و نیز به نیکی خواهد یافت که مطلوب بودن مثبت نگری نسبت به دیگران، موجب نمی شود که ما در حالیکه یقین به بدی رفتار خاندان مستکبر پهلوی داریم، به توجیه کارکردهای ستمگونه آنان به پردازیم؛ همچنانکه در روایتی از امام صادق (علیه السّلام) میخوانیم: «تا زمانى که یقین ندارید کار دیگران شر و قبیح و ناپسند است درباره آن جز داورى خیر و نیکو نداشته باشید»(کافى ج 2 ص 164)؛ این روایت به خوبی می فهماند: در جائیکه یقین زشتی و پلیدی رفتار دیگران دارید، مثبت نگری نسبت به آنان ممنوع می باشد.

دو نکته پایانی:

الف- اگرچه مشغله فراوان کاری مانع از تداوم اینگونه گفتمان ها می شود؛ ولی در صورت نیاز و احساس ضرورت، شخصا از آن استقبال می کنم؛ امّا تجربه نشان داد که این شیوه، گرهی از گره های موجود در محل و غیره نمی گشاید؛ و مخاطب احساس طرفینی شدن  گفتمان می نماید؛ پس بیائیم از این فضای مهمَّ مجازی در جهت ایفاء نقش مثبت بیشتر استفاده نمائیم؛ و در پی شناسائی گره های موجود و تدارک راهکارهای مثبت برای گشودن آنها برآئیم؛

ب- بنده باورم این است: مسئولیت بنده و هم نوعان اینجانب و شما فرهیختگان و تحصیلکرده ها بسیار سنگین است؛ پس بیائیم به جای ستیز با یکدیگر و چنگ انداختن به صورت هم، به تقویت مثبتات هم به پردازیم؛ و بیان نقاط ضعف و پرسشی شخصی را، به عرصه های شخصی اختصاص دهیم. مؤفّق و سربلند و سرفراز و سعادتمند باشد. ان شاء الله.   (حوزه علمیه قم/ 12 شب چهار شنبه، 24محرّم 1438ق = 5 آبان 1395ش/ سیّد حسین شفیعی دارابی).