آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا
آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

پرسمان 24: تقابل پهلوی اوّل و دوّم با برپائی مجالس سوگواری امام حسین (علیه السّلام) و عزاداران آن حضرت

پرسمان 24: تقابل پهلوی اوّل و دوّم با برپائی مجالس سوگواری امام حسین (علیه السّلام) و عزاداران آن حضرت

بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. دوست عزیزم جناب «م- ح» (دانشجوی دانشگاه....)، سلام علیک؛ امیدوارم، عزاداریت همانند عزاداری دیگر دانشجویان ارجمند آن مرکز آموزشی خوش آوازه و بسیار خوب از منطقه همیشه سرفراز میاندرود، مورد قبول درگاه حق واقع شود؛ و نامهای زیبایتان در زمره سوگواران نیک سالار شهیدان ثبت گردد. ان شاء الله.

جناب «م- ح»، در آغاز سخنم، ذکر نکته ای را لازم میدانم؛ و آن اینکه: با آنکه فزونی مشغله آموزشی و پژوهشی در چند روز اخیر، مانع از پاسخ دهی به پرسشهای ارسالی از سوی دیگر دوستان گردیده است؛ امّا به روز و کاربردی تر بودن پرسش جنابعالی، موجب گردید تا پس از دریافت آن، لحظه ای از تسریع در پاسخ دهی به آن، دریغ نورزم؛ و بی مهابا به نگارش پاسخ از آن روی آورم و چنین بنگارم:

1- در مقدّمه بسیار کوتاه عبارت پرسشی خود، اینگونه نگاشتی: «آقای شفیعی، اخیرا دیده می شود که برخی از اشخاص، به بهانه های مختلف می کوشند تا با وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی، پوششی برروی کارکردهای بسیار سیاه و ستم گونه خاندان منحوس پهلوی ایجاد کنند؛ به امید آنکه نسل جدید از ستم آنان مطّلع نشوند؛ و...»؛ اینجانب در پاسخ به این بخش از نوشته جنابعالی چنین معروض میدارم:

الف- آنچه که جنابعالی بدان اشاره نمودی، حقیقتی است غیر قابل انکار؛ بنده نیز، کم و بیش از تلاش های خزنده اینگونه اشخاص در این عرصه مهمّ سیاسی، مطّلع هستم؛ گاه می بینم که برخی از آنان، با به تصویر کشیدن رختخواب کذائی جناب میر پنج (پهلوی اوّل) در عرصه مجازی، و یا با نشر تصویر حاکی از دنیازدگی پهلوی دوّم، و مطرح ساختن روز چهارم آبان به عنوان سال روز به دنیا آمدن این نماد غارت و چپاول از دودمان ستم پیشه پهلوی، در پی آن هستند تا دیگران را به خواب وادارند؛ تا شاید چشمشان از دیدن جنایات بی شمار خاندان منحوس پهلوی بازماند؛ غافل از اینکه ارمغان تلاش و پندار اینگونه افراد، چیزی جز آشکار شدن خواب آلود بودن خودشان نخواهد بود؛ و چون خود آنان در خوابی سنگین به سر می برند، دوست دارند که زندگی دیگران نیز در حال خوابی عمیق سپری گردد؛ و از درک حقایق محروم بمانند؛

ب- البتّه انجام چنین تلاشهائی کور، تلاشی تازه و نوظهور نمی باشد؛ بلکه تلاشی دراز دامن و پر سابقه محسوب می شود؛ با انجام اندک مقایسه ای بین تلاشهای معاندان عدالت، آزادی، شرافت، عزّت خواهی، دین مداری، وطن دوستی، دشمن ستیزی و... در گذشته و تلاشهای کور اینگونه اشخاص در دوره کنونی، به وضوح می یابیم که نقطه مشترک بین آنان، همین خواب آلودگی و به خواب واداشتن دیگران است؛ بدین جهت عرض میکنم: اینجانب، ضمن آنکه معتقدم نباید از تلاشهای کور دشمنان اسلام عزیز و ایران عزیز اسلامی غافل بود؛ ولی هیچگاه نباید از اینگونه اقدامات آنان، دچار یأس گردید و هراسی به دل راه داد؛ بیش از سیزده قرن و نیم است که دشمنان اسلام و قرآن  کوشیدند تا نور حسینی را خاموش کنند، ولی سرانجام چیزی جز خفّت و خواری نصیبشان نگردید؛ همین روند را در مقابله دشمنان با نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد هستیم؛ زیرا آنان نیز در طول گذشت نزدیک به چهار دهه از پیرورزی انقلاب ملّت بزرگوار ایران اسلامی، با شگردهای فراوانی کوشیدند تا از شکوه و عظمت این مائده آسمانی بکاهند؛ ولی داریم می بینیم که در این راستا، چیزی جز خفّت و سرسپردگی به دشمن، نصیبشان نگردیده است؛

ج- حتما توجّه دارید : تداوم نهضت حسینی و جاودانگی انقلاب اسلامی ایران، نماد بارزی از تحقّق وعده خدای متعال در قرآن کریم است؛ آنجا که فرمود: «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» : «مى‏ خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند ولى خداوند نمى‏ گذارد تا نور خود را کامل کند هر چند کافران را خوش نیاید»؛ زینب کبری (سلام الله علیها) نیز با الهام از همین وعده الهی، خطاب به یزید بن معاویه ملعون فرمود : «یا یَزید کِدْ کَیْدَکَ وَاسْعَ سَعْیَکَ ناصِبْ جُهْدَکَ فَوَاللهِ لا تَمْحُوْ ذِکْرَنا وَ لا تُمیتَ وَحْیَنا» (سیّد بن طاووس، الّلُهُوف، ص77؛ مجلسی، بحار الانوار، جلد 45، صفحه ؛ 135): «یا یزید به تو می گویم، هر حقه ای که می خواهی بزن و هرکاری که می توانی انجام بده، اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست، آنکه محو و نابود می شود تو هستی»؛ پس باید با الهام از غزل 450 غزل سرای نامور شیراز (؛ یعنی حافظ همیشه سرفراز) چنین گفت: 

ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست    عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

د- واقعیات تاریخ نیز حکایت از این دارد که‌ «ننگ با رنگ پاک نمی شود»؛ سیاهی پرده ستم خاندان پهلوی آن قدر پررنگ است که با هیچ حیله و مکری نمیتوان آن را پوشانید؛ پس بهتر این است که از اینگونه اشخاص بخواهیم: از خواب آلودگی بیرون بیایند؛ و به اصلاح و بازسازی چشم و گوششان روی آورند تا ببینند و بشنوند که چه ستم هائی در پرونده قطور خاندان ستم پیشه پهلوی به ثبت رسیده است.

2- جناب «م- ح»، در فراز پرسشی نوشته خویش نیز، اینگونه نگاشته ای: «برخی می گویند: پهلوی اوّل و دوّم، علاقه مند به مجالس سوگواری امام حسین (علیه السّلام) بوده اند؛ و خود در مجالس عزاداری آن بزرگوار شرکت می نمودند»؟!!!؛ آیا چنین سخنی  درست است؟ در پاسخ به این پرسش بسیار کاربردی جنابعالی نیز، ذکر نکاتی را سودمند میدانم:

الف- بلی می توان پذیرفت که پهلوی اوّل و دوّم، در آغاز دوره ننگین سلطنت ستمگرانه خویش، کوشیدند تا در ظاهر خود راعلاقمند به مجالس سوگواری امام حسین (علیه السّلام) جلوه دهند؛ حتّی آورده اند : «در روز عاشورا، رضاخان میرپنج، دسته قزاق را با یک هیئت از صاحب منصبان در جلو و افراد و بیرق ها و کتل با نظم و تشکیلات خاصی از قزاق خانه حرکت و از میدان توپخانه، خیابان ناصریه به بازار آورد. در حالی که ...» (حسن اعظام قدسی، اعظام الوزاره، خاطرات من یا تاریخ صد ساله ی ایران، ج 2، ص692-693)؛ و «.... دسته قزاق ها همراه خودشان یک دسته بالابانچی (دسته موزیک) هم داشتند که مارش عزا می زدند و قزاق ها نوحه زیر را می خواندند:

اگر در کربلا قزاق بودی          حسین بی یاور و تنها نبودی!

 (خاطرات ملکه پهلوی تاج الملوک آیرملو (همسر اول رضاخان ـ مادر محمدرضا پهلوی)، تهران، به آفرین، 1381، صص75ـ77)؛ پهلوی دوّم نیز کوشید تا همین رسم تصنّعی رضاخان میر پنج را ادامه دهد؛ و شخصا در برخی از مجالس عزادری شرکت می نمود؛ امّا پس از مدّتی ظاهر فریبی و تصاحب قدرت، به مقابله با مجالس سوگواری امام حسین (علیه السّلام)، عزادارن، و خطبا پرداخته؛ و به صورت رسمی اعلان به ممنوعیت برپائی هرگونه مجالس عزاداری پرداختند؛ از میان هزاران گزارش مربوطه، به نقل گزارش کوتاه ذیل بسنده می نمایم:

 مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین علی دوانی، مورخ معاصر، که در آن ایام در آبادان زندگی می‌کرد، در خاطراتش آورده است: «در آبادان آن روز ایام دهه اول محرم فقط یک مجلس بود آن هم در حسینیه هندی‌ها که مرحوم حاج کریم بای هندی از تجار آبادان آن را بر پا می‌کرد. من و برادرم همراه مادرم و دایی‌ها و بعضی از بستگانم و یکی دو نفر دیگر آهسته می‌رفتیم در حسینیه را می‌زدیم و تا در باز می‌شد می‌رفتیم توی شبستان حسینیه و خوب که جمعیت آن هم در حدود سی چهل نفر مرد و زن جمع می‌شدند روضه‌خوانی که در بیرون بدون عمامه بود و پنهان از چشم مأمورین و آژان‌های شهربانی به حسینیه می‌آمد، شال خود را از کمر باز می‌کرد و به سر می‌بست و آهسته روضه می‌خواند. ما حاضران هم که دل ‌پری از تضییقات عمال رضاخان داشتیم با شروع روضه زار زار می‌گریستیم آن هم طوری که مأمورین متوجه نشوند، و نیایند مجلس را بهم بزنند یا بانی مجلس را به شهربانی ببرند و نگاه دارند یا التزام بگیرند.[ علی دوانی، نقد عمر: زندگانی و خاطرات علی دوانی، تهران، رهنمون، 1382، ص54.]

 ب-  خوشبختانه در  جهت تبیین مواضع تند و تیز رضا خان میر پنج و پهلوی دوّم با برپائی مجالس عزاداری امام حسین  (علیه السّلام)، وبرخورد بسیار خشن رژیم های منحوس پهلوی با عزاداران، مقالت و کتابهای فراوانی تدوین یافته است؛ شایسته است برای کسب آگاهی بیشتر در این راستا به این سلسله از نوشته ها مراجعه شود؛ از باب نمونه:

اکبر فلاحی "محرم و انقلاب اسلامی" محرم و انقلاب اسلامی ایران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال نشر: 1393.

سایت راسخون، کارکرد سیاسی و اجتماعی عزاداری در دوره پهلوی اول، 

نویسنده:عبدالعلی ترابی ورنوسفادرانی

سایت «مشرق»، رفتارشناسی محمدرضا پهلوی در محرم

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامیرفتار متناقض رژیم پهلوی با عزاداری امام حسین (علیه السّلام)؛ (حوزه علمیه قم/ 30 بامداد شب سه شنبه، 24محرّم 1438ق = 4 آبان 1395ش/ سیّد حسین شفیعی دارابی).