آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا
آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

پرسمان (8) : درپرتو حدیث «بر تر بودن ایمان ابوطالب علیه السّلام».

پرسمان (8) : درپرتو حدیث «بر تر بودن ایمان ابوطالب علیه السّلام».

 بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. ضمن عرض سلام به شما خوبان و مهمانان شریف پروردگار کریم در ماه پرفضیلت رمضان؛ و نیز عرض تسلیت به جهت فرارسیدن سالروز رحلت جانگداز سیّد بطحاء، حضرت ابوطالب (علیه السّلام)؛ از این فرصت نیک طلائی (که آراستة با روزه داری و نزدیکی وقت مغرب است) استفاده نموده؛ و به نیابت از همة شما بزرگواران به روح پاکش درود می فرستم؛ و با بهره گیری از ترجمة فارسی زیارتنامة آن بزرگوار، خطاب به حضرتش چنین عرضه میدارم: «سلام بر تو ای بزرگِ سرزمینِ بطحا و فرزند رئیس آن! سلام بر تو ای وارث سرپرستی کعبه پس از تجدید بنا! سلام بر تو ای سرپرست و یاور پیامبر! سلام بر تو ای عموی حضرت مصطفی و پدر علی مرتضی! سلام بر تو ای بزرگ شهر! سلام بر تو ای مدافع دین و یار جان نثار سرور پیامبران! سلام و رحمت و برکات الهی بر تو و بر فرزندت امیرمؤمنان باد»!

خوانندگان ارجمند، شب گذشته توفیق الهی رفیق راهم گردید؛ و فرصتی پیش آمد تا تحت عنوان «سوگنامة حضرت ابوطالب علیه السلام»، و در قالب سه نکتة کوتاه، به واکاوی برخی از ابعاد وجودی آن بزرگوار به پردازم؛ در پرتو فراز دوّم از نکتة سوّم این نوشته، به نقل روایتی از امام باقر (علیه‏السّلام) مبادرت ورزیده؛ و اینگونه نگاشتم:

 آن بزرگوار در پاسخ به پرسشی در مورد ایمان حضرت ابوطالب (علیه السّلام)، چنین فرمود: «اگر ایمان ابوطالب در کفه ترازویی قرار گیرد و ایمان این خلق در کفه دیگر نهاده شود، ایمان او برتر خواهد بود».( سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، علامه جعفر مرتضی عاملی، ترجمه: حسین تاج آبادی، ج 2ص 217، به نقل از : الدّرجات الرفیعه، ص 49)؛ خوشبختانه، نشر این نوشته در عرصة مجازی؛ به ویژه در گروه «قواعد فقهیّه» دانشگاه مجازی المصطفی العالمیّه»، بازتاب خوبی را درپی داشته است؛ ضمنا پرسشی در این راستا از سوی برخی از بزرگواران مطرح شده است؛ که در قالب این پرسمان، به طرح و پاسخ از آن می پردازم:

الف- طرح پرسش:

 سرکار خانم «س- ر» چنین نوشت: «با سلام و احترام و عرض ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما استاد محترم و دوستان گرامی....؛ این حدیث (= حدیث امام باقر علیه السّلام) را تا جایی که مطلع هستم در مورد ایمان حضرت علی (علیه السّلام) هم شنیده ام. ممنون میشم چنانچه بفرمایید آیا حرف من صحیحه یا خیر و اگر درسته آیا منافاتی با حدیث ذکر شده در مطلب شما نداره؟»

ب- پاسخ به پرسش

در جهت پاسخ به پرسش مذکور، ذکر نکات ذیل را سودمند میدانم:

1 - متعدّد بودن مراتب و درجات «ایمان»

در خلال آیات و روایات، با تعابیری مواجه می شویم که حکایت از متعدّد بودن مراتب و درجات «ایمان» دارند؛ از باب نمونه:

در روایتی آمده است: امام صادق (علیه السّلام) فرمود: 

«إنّ الإیمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، یُصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا یَقُولَنَّ صاحبُ الاثنَینِ لِصاحِبِ الواحدِ : لَستَ على شَیءٍ ، حتّى یَنْتهیَ إلَى العاشِرِ . فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَکَ فیُسْقِطَکَ مَن هُو فَوقَکَ ، و إذا رأیتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنکَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إلیکَ برِفْقٍ ، و لا تَحْمِلَنَّ علَیهِ ما لا یُطیقُ فَتَکْسِرَهُ ، فإنّ مَن کَسَرَ مؤمنا فعلَیهِ جَبْرُهُ» : «ایمان ، مانند نردبانى است که ده پله دارد و پله هاى آن یکى پس از دیگرى پیموده مى شود. پس کسى که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزى نیستى، تا برسد به آن که در پله دهم است (او هم نباید به پایین تر خود چنین سخنى بگوید). آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را مى اندازد. اگر دیدى کسى یک پله از تو پایینتر است با مهربانى و ملایمت او را به طرف خود بالا کشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار که او را مى شکنى. و هر کس مؤمنى را بشکند باید شکستگى او را جبران کند» (کلینی، اکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏2 / ص45)؛

2 - لزوم تلاش برای دست یابی به بالاترین مرتبة «ایمان»

توصیه و سیرة اهلبیت (علیهم السّلام) این است که نباید به مرتبة پائین از «ایمان» اکتفاء نمود؛ باید همواره برای رسیدن به بالاترین مرتبة «ایمان تلاش نمود؛ اینست که می بینم: امام سجّاد (علیه السّلام) در دعاء بیستم (= دعای آن حضرت در طلب اخلاق ستوده و افعال پسندیده) از کتاب نفیس «صحیفة سجّادیه» میخوانیم: «بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ایمان مرا به کامل‏ترین درجات ایمان و یقین مرا به برترین مراتب یقین و نیّت مرا به نیکوترین نیتها و عمل مرا به بهترین اعمال فرا بر»؛

3 - مختلف بودن درجات ایمان مومنان

از امور بدیهی و غیر قابل انکار در عرصه های اجتماعی، مختلف بودن درجات ایمان مؤمنان است؛ در فرازهائی از آیات شریفة قرآنی و روایات برجای ماندة از اهلبیت (علیهم السّلام)، شاهد توجّه دادن به این حقیقت انکار ناپذیر در عرصه های اجتماعی هستیم؛ محدّثان بزرگوار شیعه نیز در کتب حدیثی خود، به گردآوری این سلسله از روایات پرداخته اند؛ از باب نمونه: در بیان نورانی امام صادق (علیه السّلام) میخوانیم : «المؤمنونَ على سَبْعِ دَرَجاتٍ، صاحِبُ دَرَجةٍ مِنهُم فی مَزیدٍ مِنَ اللّه عزّ و جلّ» : «مؤمنان هفت درجه دارند و خداوند عزّ و جلّ به [درجه] هر صاحب درجه مى افزاید» (کلینی، کافی / ترجمه کمره‏اى / ج‏4 / 139؛ شیخ صدوق، الخصال / ج‏2 / 352؛ مجلسی، بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏66 / 169 / باب 32 درجات الإیمان و حقائقه .....)؛

4 - نمودی از بالاترین مرتبة «ایمان»

در میان روایت مربوطه، شاهد آن هستیم که در برخی از این روایات از بعضی از امور به عنوان بالاترین مرتبة «ایمان» یاد شده است؛ در روایتی آمده است: «رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: بالاترین مراتب و درجات ایمان یک درجه است؛ کسى که به آن مرتبه نائل شود به سعادت و رستگارى رسیده است و آن این است که باطن و کارهاى نهانى او طورى باشد که از علنى شدن آنها باکى نداشته باشد و اگر مخفیانه انجام شود خوف و ترسى از عقاب و کیفر آن نداشته باشد» (مجلسی، بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوى همدانى / ج‏2 / 360)؛

5 - حتمیّت برتر بودن ایمان امام علی (علیه السّلام)

با تتبّع فراوان صورت گرفته در متون روائی و تاریخی، روشن گشت که وجود روایت مورد اشاره در پرسش سرکار خانم «س- ر» (؛ یعنی روایت حاکی  از برتر بودن ایمان حضرت امام علیّ بن ابیطالب علیه السّلام از ایمان سایر خلایق)،

 امری یقینی است؛ نکتة بسیار حایز اهمّیّت اینکه: اوّلا: تعداد اخبار و روایات دالّ بر چنین مضمون، متعدّد است؛ ثانیا: ذکر چنین روایت، اختصاص به متون روائی شیعی و کتب حدیثی شیعه ندارد؛ بلکه با تفحّصی که انجام گرفت، کتب روائی و تاریخی متعدّدی از دانشوران معروف اهل سنّت نیز به نقل آن  پرداخته اند؛ متأسّفانه به جهت محدود بودن حجم صفحات عرصة مجازی، امکان نام بردن از ده ها منبع شناسائی شده در این راستا وجود ندارد؛ در ادامه تنها از برخی از این منابع یاد خواهد شد؛ ثالثا: در تمام متون روائی شیعه و سنّی، این سلسله از روایات، از طریق خلیفة دوّم (= عمربن خطّاب) که مورد قبول اهل سنّت است؛ از رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) نقل گردیده است؛ همانگونه که اشاره گردید، این روایت به اسناد مختلفی در متون حدیثی محدّثان شیعه و اهل سنّت نقل شده است؛ در یکی از این نقل ها چنین میخوانیم:

«دو مرد نزد عمر بن خطاب آمدند و از او در مورد طلاق کنیز سؤال کردند؟ پس عمر به اتفاق آنها به طرف مسجد آمد، جمعی در مسجد بودند که در میان آنان مردی «اصلع» (= کسی که موی جلوی سرش ریخته باشد که یکی از مشخصات ظاهری علی علیه السلام است) حضور داشت. پس عمر از او پرسید نظر تو در طلاق کنیز چیست؟ پس او سرش را بلند کرد و بعد با انگشت سبابه و وسطی اشاره کرد (و پاسخ گفت) پس عمر سائل را (به مقصود متوجه کرد و) گفت: دو طلاق است. پس یکی از آن دو مرد گفت: سبحان الله، ما نزد تو آمدیم و تو امیر المؤمنین (و خلیفه ما) هستی. پس تو با ما نزد این مرد آمدی و از او می پرسی؟! و از پاسخ او که با اشاره انجام داد راضی شدی؟! پس عمر در خطاب به آنان گفت: نمی دانید که او کیست؟گفتند: نه، عمر گفت: او علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و من شهادت می دهم که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که می فرمود: اگر آسمانها و زمینها در کفه ترازویی نهاده شود و ایمان علی در کفه دیگر، ایمان علی برتر خواهد بود» (الف= منابع اهل سنّت: ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق، ج 2، ص 365، حدیث 872 (شرح محمودی)؛ ابن مغازلی در مناقب ص 289، شماره 330، ط 1؛ و خوارزمی در فصل 13 از مناقب، ص 78، ط تبریز؛ گنجی شافعی در کفایه الطالب اواخر باب 62، ص 258؛ و ...؛ ب- منابع شیعی: ابن عقده کوفى متوفّای 332ق، فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام، مصحح: حرز الدین، عبد الرزاق، ص38 ، الفصل الخامس فی إیمانه علیه السلام؛ ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى متوفّای 363ق، ‏شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام‏، مصحح: حسینى جلالى، ج‏2 / 322 / [طلاق الأمة]؛ کراجکى متوفّای449 ق، الرسالة العلویّة فی فضل أمیر المؤمنین علیه السلام على سائر البریة، ص68؛ شیخ طوسی،  الأمالی،/ ص 576؛ مجلس روز جمعه، 24 صفر457ق؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج‏2 / ص 370 ؛ و....)؛

6 - عدم وجود تنافی بین روایت دالّ بر برتر بودن ایمان ابوطالب (علیه السّلام)  با روایت دالّ بر برتر بودن ایمان امام علی (علیه السّلام)

با ملاحظة روایت نبوی دالّ بر برتری و سنگین بودن وزنة ایمان امام علی (علیه السّلام) از ایمان سایر مردم (که در ضمن نکتة پنجم از آن یاد نمودیم)، این سؤال مطرح می شود: آیا بین مفاد این روایت باروایت امام باقر (علیه السّلام) که خبر از برتری و سنگین بودن ایمان حضرت ابوطالب (علیه السّلام) بر ایمان سایر مردم میدهد تفاوت و تنافی وجود ندارد؟؛

 در پاسخ میگویم: اگرچه در تصوّر و نگاه اوّلی، وجود تنافی بین دو روایت مذکور امری ممکن تلقّی می شود؛ ولی اگر با نگاه ثانوی و کارشناسی شده به مفاد آن دو بنگریم، ادّعاء این تنافی دفع می شود؛ زیرا وقتی ما به موقعیّت و شرایط صدوری و برخی از تعابیر به کار رفته در این دو روایت که نگاه کنیم، به خوبی خواهیم فهمید که مضمون هریک از آن دو در فضائی خاصّ و مداری ویژه صادر گشته؛ در نتیجه، برتری وزنة ایمان مذکور در هریک از آن دو، برتری نسبی است و نه مطلق؛ یعنی مقصصود از برتر بودن ایمان امام علی علیه السّلام، برتری نسبت به ایمان غیر پیامبر اسلام  (صلوات الله و سلامه علیه و آله) است؛ پس ایمان آن بزرگوار می تواند برتر از ایمان سایر افراد حتّی حضرت ابوطالب (علیه السّلام) هم باشد؛ چنانچه برتری ایمان این بزرگوار نیز برتری نسبی است؛ منتهی درجة نسبیّت در این مورد بیش از مورد پیشین می باشد؛ یعنی برتر بودن ایمان وی، محدود به غیر پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله) و غیر امامان معصوم (علیهم السّلام) می باشد؛ پس هیچگاه ایمان حضرت ابوطالب (علیه السّلام)، نه هم طراز با ایمان حضرات معصومین (علهم السّلام) محسوب می شود؛ و نه برتر از ایمان آن بزرگواران؛ بلکه این برتری ( مخصوصا با توجّه به تعبیر «و ایمان این خلق در کفه دیگر نهاده شود» مذکور در روایت امام باقر علیه السّلام)،  محدود به ایمان سایر اقشار (؛ به ویژه اقشار مختلف در زمان خود ابوطالب علیه السّلام) می شود.   

نکتة پایانی: پروردگارا، در این نیمه شب (= 30/1 بامداد)، از محضر قدسیت مسئلت می کنم: به منزلت والای حضرت ابوطالب (علیه السّلام) و فرزند ارجمندش حضرت امام علی (علیه السّلام) و همة اولیاء پاک درگاهت، بالاترین مرتبة ایمان به خودت و همة آموزه های نورانیت را نصیبمان گردان؛ رزمندگان مدافع حرم را که برای حفظ ایمان بندگانت در تلاشند، نصرتی فراگیر عطا فرما؛ و ستم پیشه گان داخلی و خارجی که برای ستیزبا ایمان و باورهای دینی مردم مؤمن در تلاشند را سرافکنده گردان. آمین یا ربّ العالمین. (حوزة علمیّة قم/ سیّد حسین شفیعی دارابی/ ساعت 1 بامداد شب شنبه: 29/ 3/ 1395ش= دوازدهم ماه رمضان 1437ق).