آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا
آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

پرسمان 82: بررسی روایت وارده در مورد «بخور حضرت مریم» (سلام الله علیها)

پرسمان 82: بررسی روایت وارده در مورد  «بخور حضرت مریم» (سلام الله علیها)

حوزه علمیه قم: سیّد حسین شفیعی دارابی

بنام پروردگار علیم و حکیم و دوستدار عالمان و حکیمان. سرکار خانم دشتی (معاون پژوهشی حوزه خواهران «الزهراء» بندر گناوه)، سلام علیک؛ فرارسیدن ایام سوگواری حضرت ابی عبد الله الحسین (علیه السلام) را تسلیت عرض می نمایم.

طرح پرسش: جنابعالی در نوشته پرسشی خود اینگونه نگاشتی: «سلام وقت تان بخیر. ببخشید استاد گرامی می خواستم بدانم در طب اسلامی«بُخُور حضرت مریم» وجود داشته یا نه؟؛ آیا این روایت صحیح و معتبر هست؟؛  در روایت آمده: «أبی جعفر الباقر علیه السّلام انه وصف بخور مریم لأُمّ ولد له وذکر انه نافع لکل شئ من قبل الارواح من المس والخبل والجنون والمصروع والمأخوذ وغیر ذلک نافع مجرب باذن الله تعالی…[طب الائمه ، ابن سابور الزیات، ص 112] : «یعنی امام باقر علیه السلام بخور حضرت مریم را برای کنیزی که از او فرزند داشتند معرفی می‌کنند، و فرمودند که این نفع دارد برای همه بیماری‌هایی که از ناحیه ارواح (جن و شیطان و روح) است، برای مس و خبل (سی‌پی) و دیوانگی و صرع و مأخوذ (کسی که به‌طور کامل کنترلش به دست جن افتاده) و دیگر مشکلات مانند این‌ها، مفید و مجرب است، به اذن خدا» (کتاب استاد تبریزیان؛ کتاب فی طب رسول الله صلوات الله علیه و آله؛ برگرفته از کتاب «طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص 112).

پاسخ: امیدوارم: ذکر نکات ذیل در جهت پاسخ به پرسش طرح شده، سودمند واقع شود:

1- بررسی دقیق در مورد سند روایت مورد اشاره و ذکر پاسخی به صورت فنّی، نیازمند به فرصتی بیشتر می باشد؛ که در شرایط فعلی از آن برخوردار نمی باشم؛

2- افزون بر منبعی که در خلال عبارت پرسشی مذکور، از آن یاد شده است، در پاره ای از متون حدیثی و روائی شیعه نیز شاهد نقل  روایت مذکور هستیم؛ از جمله: در کتاب:

الف- بحار الأنوار (ط - بیروت)، تألیف علّلمه مجلسی، ج‏59،ص156؛

ب- نیز در یکی از مجلدات سی و هفتگانه کتاب حدیثی «عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال فی الطب العلاجی» محدث معرووف شیعه؛ یعنی شیخ عبدالله بحرانی (محدث قرن 11ق)؛

3- منبع مورد استفاده علّامه مجلسی در نقل روایت مذکور، چیزی جز کتاب «طب الأئمة علیهم السّلام» نمی باشد؛

4- سند این روایت در ج‏59، ص156 کتاب بحار الأنوار (ط – بیروت)، چنین می باشد: «عن محمد بن جعفر بن مهران عن أحمد بن حماد عن أبی جعفر الباقر علیه السلام...»؛

5- از نظر علماء فرهیخته در عرصه حدیث شناسی، سند مذکور، «مُرْسَله» (رها شده در سند) شناخته می شود؛ زیرا در ادامه خواهید دید که مؤلّفان این کتاب، در قرن چهارم زندگی می کردند؛ در حالیکه امام باقر (علیه السلام) در اوائل قرن دوّم قمری (یعنی هفتم ماه ذی الحجه 114 ق) به شهادت رسیده است؛ پس زمان حیات مؤلّفان کتاب مذکور، با دوره امامت امام باقر (علیه السّلام) فاصله زیادی دارد؛ در نتیجه آن دو به صورت مستقیم، نمی توانند روایتی را از آن حضرت نقل نمایند؛

6- در کتاب «معجم رجال الحدیث مرحوم آیت الله العظمی خوئی، ج2، ص102 آمده است، «أحمد بن حماد»،  در دوره امام جواد (علیه السلام) و یا امام عسکری (علیه السلام) زندگی می نمود؛ با توجّه به اینکه زمان شهادت امام جواد (علیه السلام) پنجم ذى الحجه سال 219 ق، و زمان شهادت امام عسگری (علیه السلام) نیز، روز هشتم ربیع الاول سال 260 واقع شده است؛ پس «احمدبن حمّاد» هم، نمی تواند به صورت مستقیم، روایتی را از امام باقر (علیه السّلام) نقل نماید؛ در نتیجه، وضعیت افراد واسطه بین او با امام باقر (علیه السلام) مبهم و نا مشخص می باشد؛ بدین جهت نمی توان حکم به معتبر بودن روایت مذکور نمود؛

7- در مورد مؤلّفان کتاب «طب الائمه (علیهم السّلام) نیز میخوانیم: «این کتاب که به زبان عربى است، نوشته دو برادر به نام‌هاى عبد الله و حسین، فرزندان بسطام بن شاپور زیّات (= روغن فروش) نیشابورى از محدّثان شیعى قرن چهارم هجرى می باشد. موضوع کتاب، روایاتى از ائمه (علیهم السّلام) در باره علم طب، فواید و مضرات مواد غذایى و بیان داروهاى گیاهى و ادعیه مى‌باشد. مؤلفان این کتاب که به یکى از مرزهاى آن زمان سفر کرده و با مشکلات بهداشتى و پزشکى رزمندگان مسلمان در آن دوران، مانند تغییر آب و هوا و بیمارى‌هاى تازه روبه‌رو شدند، تصمیم به تدوین کتابى گرفتند که دستورات بهداشتى اسلام را از زبان ائمه معصومین (علیهم السّلام) بیان کند (نگاه کنید به کتاب:  ابنابسطام النیسابوریان، طب الائمه، شرح محسن عقیل، ۱۳۸۲)؛

8- از همه گذشته، باور جناب آقای دکتر حسن انصاری (پژوهشگر ارشد علم کلام و فلسفه اسلامی در دانشگاه آزاد برلین -انستیتوی مطالعات اسلامی- و مُدرّس اصول فقه و تاریخ علم کلام در این دانشگاه و همچنین "عضو وابسته" مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه - بخش مطالعات ادیان کتاب- و نیز عضو انجمن بین المللی تاریخ علوم و فلسفه عربی و اسلامی پاریس) این است : «این کتاب متعلق به سُنّت غالیان شیعی است و برای محدثان امامی کهن شیعه ناشناخته بوده و یا دست کم نسبت به آن بی‌اعتنا بوده‌اند. روایات و اسناد این کتاب مورد توجه محدثان کهن امامیه قرار نگرفته و در خود کتاب هم اسانید حدیثی آن عمدتا اسانیدی آشفته، ناشناخته و یا به روشنی ساختگی به نظر می‌رسند».

نکته پایانی: سخن در مورد درستی و یا نادرستی تمام و یا بخشی از روایات مطرح در حوزه «طبّ اسلامی»، نیازمند به کسب تخصّص لازم و فرصتی مناسب می باشد؛ بنده در شرایط کنونی، نه از تخصّص مذکور بهره مند می باشم و نه از فرصت کافی برخوردارم؛ پس از هرگونه اظهار نظر در این راستا، امتناع می ورزم؛ تلاشم در خلال این نوشته بر این بوده است که فقط پاسخگوی پرسش طرح شده باشم. مؤفّق باشید.   

 (سید حسین شفیعی دارابی، زاهدان: سفر تبلیغی :هفتم محرّم 1438ق =  ششم مهرماه 1396ش)