آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا
آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

آسمان دارابکلا

ﺳﻪ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ!

ﺳﻪ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ!

سید حسین شفیعی دارابی

بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. دوستان ارجمند و اعضاء محترم گروه سلام علیکم؛ امیدوارم سوّمین شب هفته جاری شما عزیزان آویخته با سلامتی و نشاط آغاز گردیده باشد؛ و فرجام خوشی نصیبتان گردد. ان  شاء الله. پس از اداء فریضه نشاط آور مغرب و عشا، توفیق یافتم تا مراجعه ای به تلگرام نیک «دوستداران دارابکلا اوسا ومرسم» داشته باشم؛ درآغازین لحظه این مراجعه، با نوشته ای مواجه شدم که عنوانش آراسته با جمله زیبای «ﺳﻪ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ»! بوده است؛ اگرچه تاریخ انتشار این نوشته به سالها قبل برمیگردد (سایت آفتاب: چهارشنبه ۲۱ دلو= بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۰)، ولی باز نشر آن توسّط یکی از اعضاء محترم دارابکلائی اوسائی فعّال در عرصه مجازی، اقدامی شایسته محسوب می شود؛ اینجانب در قالب این نوشته کوتاه، ذکر نکات ذیل را در همین راستا سودمند دانسته ام:

1- از عزیزی که زحمت گزینش نوشته مورد اشاره و نشر آن در تلگرام «دوستداران دارابکلا اوسا ومرسم» را متحمّل گردیده است، سپاسی وافر دارم؛

2- اگرچه سه اکتشاف برآمده از تلاش سه دانشمند غربی (= اکتشاف مرکز کائنات نبودن ﺯﻣﯿﻦ توسّط «ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ»، اکتشاف عدم اختلاف فاحش بین انسان با سایر جانداران بوسیله «داروین»؛ و اکتشاف اینکه «ﻋﻘﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ، ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ» توسّط «فروید»)، از ره آوردهای خوب علمی جهان به شمار میآیند، و هریک به نوبه خود، تحوّلی را در پی داشته و موجب بیداری افراد گردیده اند؛ ولی هیچگاه نمی توان گفت : عوامل بیداری انسان ها از خواب چندین هزار ساله، محدود به آنها است؛ زیرا اکتشافات بیشمار دیگری نیز در این بیداری مؤثّر بوده و می باشند؛ قطعا کشف نیروی جاذبه زمین توسّط «نیوتون»، و نیز کشف متحرّک بودن زمین توسّط «گالیله» و تلاش وی در تثبیت و گسترش نظریه «زمین مرکزی» «کوپرنیک»، و...؛ نیز موجب بروز تحوّلی شگرف در جهان، و سبب بیداری جهانیان گردیده اند؛

3- براساس آموزه های دینی، هم افراط گرائی در ارزش بخشی به «عقل» مردود است؛ و هم نگاه تفریطی به این نعمت بزرگ الهی؛ بدین جهت می گویم: اگر «عقل»، عقل سلیم و مصون از آسیب برآمده از وسوسه ها نفسانی باشد، روشنی بخش و هدایت گری مطمئنّ خواهد بود؛ همین است که می بینیم در متون روائی معتبر از «عقل» به عنوان «حجّت باطنی» و یکی از دو حجّت بزرگ الهی یاد شده است؛ در روایتی از امام کاظم (علیه السّلام) چنین نقل شده است: «إِنَّ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ، حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً، فَأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الاْنْبِیاءُ وَ الاَْئِمَّةُ وَ أَمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقُولُ»: «همانا برای خداوند بر مردم دو حجّت است، حجّت آشکار و حجّت پنهان، امّا حجّت آشکار عبارت است از: رسولان و پیامبران و امامان; و حجّت پنهانی عبارت است از عقول مردمان»؛

4- در حال حاضر، از اظهار نظر در مورد درستی و یا نادرستی این سخن منقول از «فروید»؛ مبنی بر اینکه «ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ» نظری نمیدهم؛ ولی انحصار سر چشمه رفتار و گفتار آدمی در ضمیر «ناخودآگاه»، سخنی ناصحیح است؛ چه آنکه باور دانشوران در حوزه انسان شناسی این است که ضمیر (باطن) انسان دارای دو قسمت است : ضمیر خود آگاه و ضمیر نا خود آگاه ، آن قسمت ها و اعضایی از بدن که ما می توانیم آن را با اراده به حرکت درآوریم در محدوده و تحت تسلط ضمیر «خودآگاه» قرار دارد . زمانی که ما می خواهیم ضمیر «خودآگاه» غیر فعال شود، اعمال بدن با ضمیر «ناخودآگاه »اداره می شوند؛

5- اگرچه تلاش «زیگموند فروید » روان‌کاو اتریشی (۱۸۵۶-۱۹۳۹) و  خدماتش در این حوزه بسیار مهمّ ستودنی است؛ ولی توجه افراطی وی روی غریزه جنسی موجب گردید تا سوء استفاده های فراوانی در این عرصه بروز یابد؛ شکی نیست که او بحث ها و بررسی های ارزنده ای پیرامون مسایل انسانی انجام داده ولی از آنجایی که نتیجه گیری ها و توجیه های وی بر اساس « جنسیت» بوده است، توجیه کمتری به تحقیقات دیگرش شده است.

6- بی هیچ تردیدی، بهره گیری از آرامش کتابخانه ها و گسترش فرهنگ مطالعه، در شناخت راه آزادی دست یافتن به مدنیّت تأثیر گذار خواهد بود؛ ولی هیچگاه نمی توان، از آرامش کتابخانه ها، به عنوان تنها عامل مؤثّر در کسب شناخت راه آزادی و مدنیت یاد نمود؛ و بدین بهانه به صورت غیر مستقیم به مذمّت از مشت های گره کرده خیابان ها پرداخت؛ واقعیات رخ داده در تاریخ کشورهای پیشرفته حکایت از این دارد که مشت های گره کرده نیز در رشد و تعالی ملّت ها مأثّر بوده است؛ آیا انقلاب کبیر فرانسه و مشت های گره کرده افراد و احزاب در رشد این کشور مؤثّر نبوده است؟؛ آیا می توان گفت: مشت های گره کرده انقلابیون ایرانیون مسلمان و غیر مسلمان در رشد و بالندگی این کشور عزیز و سرفرازی آن مؤثّر نبوده است؟؛ شیوه انصاف اقتضا می کند که بگوئیم: هم آرامش کتابخانه ها در کسب آزادی و مدنیّت مؤثّر بوده است و هم مشت های گره کرده؛ خوف استکبار جهانی مخالف آزادی و دشمن مدنیّت کشورها از تظاهرات، بهترین دلیل بر تأثیر گذار بودن مشت های گره کرده  در تأمین آزادی و مدنیّت می باشد؛

7- می پذیرم که وضعیّت فعلی کتابخانه ها و کتابخوانی در برخی از کشورهای جهان (چه به لحاظ کمّی و چه به لحاظ کیفی) مطلوب نیست؛ ولی نگارش جمله «برای همین است که کتابخانه‌ها در سرزمین های به خواب رفته، امن‌ترین جا برای عنکبوت‌هاست» را، هم غیر همخوان با واقعیات غالب کشورهای جهان سوّم میدانم، و هم  مفاد آن را نوعی توفّق طلبی و توهین به آنان بر می شمارم»

(قم/ حوزه علمیه/ سید حسین شفیعی دارابی/ ساعت 22 شب دوشنبه/ 23 آبان 1395ش= 14ماه صفر 1438ق).